شریکی بزرگ برای شیطان بزرگ
غسان شربل
جرس: جلال طالبانی رییس‌جمهور عراق مطمئن بود که جنگی بین ایران و آمریکا رخ نخواهد داد؛ زیرا به‌نظر او هیچ‌کدام از دو طرف خواهان لغزیدن به ورطه‌ی آن نیستند. ایران خامنه‌ای شاهد بود که چه بر سر عراق صدام حسين آمد، آن‌گاه که ماشین نظامی آمریکا بر آن یورش آورد.

رهبری ایران انتحاری نیست و هرگز ریسک نخواهد کرد. شعار «مرگ بر آمریکا» در خیابان‌های تهران یک مساله‌ و محاسبات رهبران ایران مساله‌ی دیگری است. تهدیدهای رنگ‌باخته‌ی آمریکا برای از اعتبار انداختن ایران یک امر و خطرکردن برای جنگ با ایران امر دیگری است.

سایه‌ی آمریکا در خاورمیانه سخت و سنگین است. هرگاه هر دولت انقلابی بخواهد توازن قوا ایجاد کند و رهبری منطقه را از چنگ آمریکا در بیاورد، با سایه‌ی آن اصطکاک پیدا می‌کند. تحول‌خواهان می‌دانند که توان بیرون راندن آمریکا از منطقه را ندارند، به‌همین خاطر فقط با آن مجادله، برگ‌های بازی را جمع‌آوری و خود را برای مذاکره و معامله آماده می‌کنند تا آمریکا نقش و جایگاه جدید آن‌ها را بپذیرد؛ بنابراین تمام آن‌ها تلاش می‌کنند تا شریک بزرگی برای آمریکا باشند.

گفت‌وگوی ما با طالبانی در قصر «الشعب» دمشق در ژانویه ۲۰۰۷ به درازا کشید، اما او با سعه صدر از ادامه‌ی گفت‌وگو استقبال می‌کرد. طالبانی چند هفته پیش از آن، از ایران بازدید و با رهبر، رییس‌جمهور و برخی شخصیت‌های تاثیرگذار ایران دیدار کرده بود. از او پرسیدم طی این دیدارها چه نتیجه‌ای از سخنان مسوولان ایران در زمینه‌ی رابطه تهران با واشنگتن گرفته‌ای؟ گفت تمام کسانی را که ملاقات کردم این دیدگاه واضح را داشتند: «اگر آمریکا اعلام آمادگی کند، ما آماده‌ی تفاهم با آن در مورد کل منطقه از افغانستان تا لبنان هستیم.»

طالبانی احساس کرد که من از این سخن شگفت‌زده شده‌ام و گفت: «به ایرانی‌ها پیشنهاد دادم با زلمای خلیل‌زاد، سفیر آمریکا در عراق دیدار داشته باشند. ابتدا واشنگتن موافقت کرد و سپس ایران، به شرط این‌که دیدار غیرعلنی باشد. خلیل‌زاد ۲۴ ساعت زودتر سر قرار (دوكان كردستان) حاضر شد اما ایرانی‌ها به علت این‌که كوندوليزا رايس، وزیر خارجه‌ی آمریکا خبر این دیدار را به رهبران کنگره داده بود، منصرف شدند. ایران با این دیدار مشکلی نداشت، بلکه با نشت خبر آن به مطبوعات مخالف بود.

برخلاف آن‌چه در رسانه‌ها گفته می‌شد، نشست ایران-آمریکا غیرممکن نبود. در سال ۲۰۰۳ و پیش از لشکرکشی آمریکا به عراق، ژنو شاهد تماس ایران و آمریکا برای بررسی اوضاع آینده‌ی عراق بود. این تماس‌ها پس از سقوط صدام متوقف شد؛ چراکه ایران از تحویل نیروهای القاعده، که واشنگین معتقد بود در ایران حضور دارند، خودداری می‌کرد. تماس‌هایی هم در مورد افغانستان بین دو کشور صورت گرفت و خبرهایی به بیرون درز پیدا کرد.

رخدادهایی وجود داشت که اهالی منطقه به‌خاطر تعدد اتفاقات، آن را به یاد ندارند. در سال ۲۰۰۳ و پس از تشکیل شورای حکومت عراق که هنوز پل بريمر بر آن امر و نهی می‌کرد، ایران گروهی متشکل از نیروهای وزارت خارجه و سپاه پاسداران را برای عرض تبریک به شورای حکومت به عراق فرستاد، درحالی‌ که حکم این شورا با مرکب آمریکایی نوشته شده بود و دوستان ایران در عراق نیز آن را انکار نمی‌کردند.

رخدادی دیگر؛ رهبران عرب حاضر نشدند از عراق اشغال شده بازدید کنند اما در سال ۲۰۰۷ هواپیمایی در فرودگاه بغداد که به سختی مسافری از آن‌جا وارد می‌شد، به زمین نشست. مسافر آن کسی نبود جز محمود احمدی‌نژاد. مسافر مذکور با مشاهده‌ی تانک‌های آمریکا سوال‌هایی پرسید که پاسخ گرفت این فقط یک پایگاه از چندین پایگاه آمریکا در سراسر عراق است که ۱۷۰ هزار سرباز آمریکایی در آن مستقرند. نیروهای عراقی با ایستگاه‌های بازرسی هماهنگ کرده بودند تا کاروان رییس‌جمهور ایران را برای بازرسی متوقف نکنند، به جز یک ایستگاه در خارج از «منطقه سبز بغداد» که کاروان متوقف شد. عراقی‌ها ترسیدند و سراسیمه علت را از نیروهای آمریکایی جویا شدند. افسر آمریکایی گفت سربازان‌اش می‌خواهند با رییس‌جمهور مسافر عکس یادگاری بگیرند. وقتی قضیه را به او گفتند خندید.

سال گذشته در همین روزها برای دیدن طالبانی به منزل‌اش در سلیمانیه رفتم. او شدیدا نگران اوضاع سوریه بود و از رنج‌هایی که به‌خاطر درگیری‌های مذهبی بر همسایه‌اش، سوریه وارد می‌شود، می‌نالید. او گفت ایران نمی‌تواند از سرانجام رژیم بشار اسد دست بشوید. خسارت واردشده بر سوریه باعث می‌شود تا مهم‌ترین برگه‌های ایران برای مذاکره با آمریکا از دست برود. ایران نقش و اعتبار خود را در منطقه از دست خواهد داد. اعتبار و جایگاه برای ایران از داشتن بمب مهم‌تر است. دقیقا همان سوال پنج سال پیش را از او پرسیدم. باز هم وقوع جنگ بین ایران و آمریکا را بعید دانست و گفت از دستگاه اداری اوباما شنیده که به شدت خواهان حل اختلاف با ایران هستند و از ایران نیز شنیده که آماده‌ی مذاکره‌ی همه‌جانبه با آمریکاست؛ البته اگر آمریکا حاضر باشد واقعیت‌های جدید منطقه را بپذیرد.

گفت‌وگوی تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی مرا به یاد سخنان طالبانی ـ خدا شفایش دهد ـ انداخت. روند صلح، آسان نیست و چه بسا به تاخیر بیافتد. خواسته‌ی کنونی ایران این است که «شریک بزرگ» برای «شیطان بزرگ» در سراسر منطقه، از افغانستان تا لبنان باشد. مساله البته به همین سادگی نیست، زیرا ایران از حمایت اکثریت منطقه برخوردار نیست. پس از بحران دنباله‌دار سوریه و تشدید درگیری‌های مذهبی در منطقه و قرارگرفتن ایران در محور شرارت، این کشور بسیاری از برگه‌های خود را از دست داده و آن طراوت و قوت خود را ندارد. اندوه طالبانی بر سوریه مرا میخکوب کرد. سوریه ثبات و تمام برگه‌های خود را از دست داد. بازیگری بود که تبدیل به بازیچه شد.

منبع: ایران در جهان
منبع اصلی: الحیات
مترجم: عبدالسلام سلیمی
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,ساعت 10:44 توسط savalan| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com